بنیتا بنیتا ، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

دختر پاییزی من

اول آذر و شروع شمارش معکوس و پایان هفته 38

1392/9/1 15:37
نویسنده : ماماسی
477 بازدید
اشتراک گذاری

امروز یکم آذره دختر قشنگ من

باورم نمیشه بالاخره آذر هم از راه رسید و انتظار ما داره تموم میشه ... تقریبا شمارش معکوسمون

از امروز شروع میشه مامانی ... نمیدونم کی میای دقیقا توی بغلم ... گاهی از این موضوع ناراحت

میشم و گاهی خوشحال و هیجان زده. ... چون شما قراره طبیعی دنیا بیای و من و بابایی باید هر

لحظه منتظر اومدنت باشیم یه هیجان خاصی بهمون میده ...

امیدوارم اون روز زیاد هم دور نباشه ...

این روزها آخرین روزهای زندگی دو نفره من و بابایی هست و بعد از تولد شما دیگه میشیم یه خانواده

سه نفره ... ( الهی فدای سومین نفر بشه مامان )

انگار همین دیروز بود که خدا شما رو به ما هدیه داد ... تموم لحظه به لحظه اش برامون خاطره اس ...

استرس هاش ... سونوگرافی ها ... آزمایش ها ...انتظار ... انتظار ... و باز هم انتظار اما دیگه همش

داره تموم میشه انشالا ماه بعد این موقع شما چند روزه که تو بغل مامانی هستی ...

الان تنها دغدغه من و بابا فرشاد فقط و فقط اینه که شما صحیح و سالم و تپلی بیای ... خدایا نی نی

ما رو صحیح و سالم بهمون برسون ... تا اینجا خودت پشت و پناهش بودی از این به بعد هم کمکمون

کن خدایییییییییییییییی بزرگم ...

عسلی مامان دیروز با بابایی رفتیم برات رورویک خریدیم اخه اولش من و بابایی تصمیم داشتیم فعلا

نگیریم اما عزیز جون گفت بگیرید و دوباره تو زحمت افتاد ... دستشون درد نکنه ....

الان که گرفتیمش دلم غش میره تا به سنی برسی که بزارمت اون تو و پاهاش خوشملتو ببینم و

قربونت برم نفسم ...

تو ادامه مطلب برات عکسشو و عکس سرویس بهداشتی حمامتو که قبلا یادم رفته بود گذاشتم ...

عزیز دلم عاشقتم ...

امشب که تموم بشه فردا 38 هفته کامل هستی مامانی ... وای باورم نمیشه واقعا ...

هرچند که حتما دلم برای روزهایی هم که توی دلم هستی تنگ میشه برای تکون خوردنت ... برای

سکسکه کردنت ... حتی برای وقتایی که سفت میشی یه طرف دل مامانی و شکمم کاملا یه

طرفی میشه ... الهی قربونت بره مامان ....

 

موزیکال هم هست عزیزم و چراغهاش روشن میشه امیدوارم خوشت بیاد

اینم وان حمومت .... و بقیه وسایل ... امیدوارم زودی خودم یاد بگیرم ببرمت حموم نفسم اخه اولش

کوشولو هستی و من نمیتونم و باید از عزیز جون و خاله ها کمک بگیرم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

الهام شفیعی
1 آذر 92 16:00
عزیزم ایشالله این مدت هم به خیر و خوشی بگذره و عشقته سالم و تپل بغل بگیری....بی صبرانه منتظر عکسای بنیتا جون هستم
ارام
1 آذر 92 23:20
انشاا... نی نی به سلامتی بیاد تو بغلت و از امسال اذرماه با بقیه ماههای سال برای همه ما فرق میکنه
باران
2 آذر 92 8:05
واي چقدر هيجان انگيز بايد حال و هواي عجيبي داشته باشه اين روزها اميدوارم به سلامتي و خوبي اين مدت کوتاه هم بگذره و بنيتاي ناز ما پا بذاره توي بقل مامان و باباش قربونش بره خاله
مامان دخمل طلا
2 آذر 92 22:40
انشالله اين روزهاي باقي مونده هم به سلامتي طي كني و گل دخترت سلامت بياد بغلت روروك و وان حمومش هم مباركش باشه وان حموم دخمل منم دقيا اين شكليه با تفاوت رنگ كه قرمزه
مامان تینا و رایان
3 آذر 92 0:01
عزیزم مبارک باشه عسل طلا ولی مامانی من برای هیچکدوم از بچه هام استفاده نشد رورویک-الان شنیدم تو کانادا و آمریکا فروشش ممنوع شده چون بچه های رورویکی چهاردست و پا راه نمی رن و یه مرحله از تکامل رو از دست میدن-اما ایشالامبارکش باشه و به شادی ازش استفاده کنی
madarkhanomi
3 آذر 92 12:07
وای که این روزای آخر چقدر دیر میگذره انشاله به سلامتی به دنیا بیاری کوچولوت رو