بقیه وسایل دخملم (سیسمونی2)

دخترم فکر کنم 3شنبه هفته پیش بود که تخت و کمدت رو آوردن ...

منم کم کم تمیزش کردم اخه بابایی شبکار بود و منم به حرفش گوش ندادم که گفت تنهایی دست نزن

البته کار چندانیم نداشت یه دستمال و گرذگیری ساده بود اما خب بعضی جاهاش سخت بود و باید خم

میشدم که شکمم اجازه نمیداد یا اذیت میشدم ...

خلاصه هر جور بود تمیزش کردم و کم کم وسایلت رو با کمک بابایی چیدیم امیدوارم دوسشون داشته

باشی بعدا که میبینیشون ... گرچه چون شما اتاق نداری اونجور که میخواستم نشد سیسمونی بچینم

برات تو اتاق خودمون هم جا نشد اما خب ایشالا خونه بعدی بریم برات یه اتاق خوشکل آماده میکنم ...

این ریسه اسمت هست که بالای کمدت نصبش کردم البته برش داشتم چون نمیخوام قبل تولدت غیر

خودم و بابایی اسمتو به بقیه بگم ....

بقیه عکس ها تو ادامه

این کلاه ها رو بعضی ها رو خاله نرگس بافته و بعضی رو سفارش دادم بیرون

بالشت شیردهی عزیزم

تشک تعویض و قنداق فرنگی

پیش بندروزای هفته و یه پیش بند ملوسی

پتوی دورپیچ

پوشک و دستمال مرطوب و نمگیرت عزیزم

حوله هات ... اخ عاشق اون لحظه ام که از حموم بیای

جغجغه هات خوشکلم

مچ بند جغجغه ای ... نمیدونم میزاری ببندم به دستت یا نه

آویز کریر ... البته بابایی میگه خیلی بزرگه و آویزونش کنیم میره تو صورتت

جوراب و کفش و پاپوشات ... دو تا جورابتو که اولین خریدات بودن و خودم و بابایی برات گرفتیم روزی

که ازمایشم مثبت شد رو پیدا نمیکنم هرچی میگردم نیستتتتتتتتتتتت

این مسواکم خاله نرگس برات قبلا گرفته

پد سینه و شیردوش

عزیزم عروسک برات کم گرفتم ایشالا دنیا اومدی هر چی خودت خواستی برات میگیریم

سرویس غذا خوریت

رخت خواب دم دستی 

کریر و ساک

وسایل بهداشتی حموم و بعدش عزیزم

آلبوم خاطراتت خیلی جالبه توش کلی برات نوشتم و عکس هم قراره بزارم

اینم جینگیل پینگیل که قراره حسابی ناناست کنه

آویز تختت که بابایی گفت روش گرد و خاک میشینه و فعلا نصبش نکنیم تا روزی که خاله ها میان

ببینن از طرفی هم میخوام رو تختت کلا ملافه بندازم اگه اون باشه نمیشه

اینم تشک بازی ات که چون جا نداشتیم بازش نکردیم تا روز مهمونی و هم اینکه نمیخوام کثیف

بشه ... دلم ضعف میره برات وقتی روش بازی کنیاین تشک بازی روو بابایی خودش برات گرفته

و خیلی هم دوسش داره ...

خب عزیزم امیداورم یه روزی از همه این وسایل به سلامتی استفاده کنی و ما از دیدنت لذت ببریم

دوباره از عزیز و باباجی هم تشکر میکنم بابت زحمتاشون ...

الان تازه دیدم که از سرویس حموم و وانت عکس نگرفتم وای دیگه خسته شدم ایشالا بعدا گرفتم

اضافش میکنم اینجا ... بابایی گذاشته تو اتاق تو کمد دیواری دیگه منم یادم رفته ازش عکس بگیرم