بنیتا بنیتا ، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

دختر پاییزی من

هفته 32

1392/7/15 20:03
نویسنده : ماماسی
431 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم عزیزکم برگ گلم سلام

امروز و دیروز خیلی خوشحال بودم ...

دیروز عصر نوبت دکترم بود و بابایی بهمو برد و چون اجازه نمیدن بیاد تو مطب رفت مغازه بابابزرگت تا

کار من تموم بشه ... نیم ساعتی نشستم تا نوبتم شد . رفتم تو پیش خانم دکتر خدا رو شکر فشارم

خوب بود هنوز جواب آزمایش قندمو ندیده بود دکترم وزنم رو هم گرفت و بعدشم یه سونوی کوچولو

بعد که بلند شدم با ناراحتی پرسیدم آزمایشم خوبه ؟ که دیدم دکترم گفت خوبه و مشکلی نداری

وایییییییییییییییییی اینقدر خوشحال شدم که نگو خانم دکتر گفت دیابت بارداری نداری و حسابی

خیالمو راحت کرد ... حالا من بیچاره از بعد اون آزمایش اینقدر مراعات کرده بودم و همه چیز رو کم خورده

بودم !!!!!!!!!!!! به خانم دکترم اینو گفتم گفت همین دیگه یک کیلو کم کردی ... ( البته بین خودمون

باشه مامانی زیاد فکر و خیال میکنه و غصه های الکی میخوره شاید به خاطر اونم بوده )

... دکتر نوبت ویزیت بعدی رو برام 28 مهر زد و خواستم بیام بیرون دفترچه رو داد دستم و گفت یه

سونوگرافی برات نوشتم انجام بده و دفعه بعد بیار وووووووووووووووی اینقرد خوشحال شدم چون

میتونستم دوباره شما رو ببینم و از حالت با خبر بشم ...

بابایی اومد دنبالم و زودی رفتیم نوبت گرفتیم . امروز ظهر رفتم سونوگرافی و شما رو دیدم الهی فدات

بشم سرت پایین بود و دست و پاهات بالا ... سنت 31 هفته و 2 روز و وزنت 1640 گرم الهههههی

فدای وزنت بشم عزیزم ایشالا این دوماهم حسابی وزن بگیری.....

تاریخ زایمان رو 12 اذر زد برام حالا دیگه این به خواست خدا بستگی داره من که کلی خوشحال شدم

که زودتر شد چون قبلا خانم دکتر گفته بود 19 آذر ... دیگه بین همین تاریخا میشه ...

بابایی هم کلی ذوق کرد از دیدن عکست و خوشحال شد از وضعیتت ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامان دخمل طلا
16 مهر 92 6:43
سلام عزيزم خدا رو شكر كه دخترت رو ديدي و وزنش هم خوب بوده خدا روشكر انشالله به سلامت بياد بغلتون
باران
16 مهر 92 7:32
خدا رو شکر که بنيتاي ناز ما و ماماني اش خوب خوبن عزيزم چرا خودتو براي چيزاي الکي ناراحت ميکني آخه مگه چيزي مهم تر از سلامتي شما و ني ني هم وجود داره تو دنياگلم بيشتر مواظب خودتون و بنيتاي عزيزم باشيد خيلي خوبه که تاريخ زايمانتون مياد جلو مگه نه
ارام
16 مهر 92 14:19
سلام خدارو شکر خانم گل خوبه یه هفته هم یه هفته است که نی نی زودتر بیاد بغلت انشاا.... هر وقت آمد سالم باشه و برات موندگار
مامان زیبا
16 مهر 92 15:47
الهی شکر عزیزم که همه چیزت خوب بوده عزیزم واسه منم دعا کن ازمایش قندم خوب باشه چون نگرانشم انشالله که این باقی راه رو به خوبی سیر کنی
خاله
16 مهر 92 22:24
روز بنیتا جون مبارک.................... مراقب خودت باش مامانی.
مادر منتظر
16 مهر 92 23:09
سلامممممممممممم مامانی بنیتا جون حال خودت چطورهههههههه؟ دخملیمون که خوب بوده. خدارو صد هزار بار شکر. چقدر کم پیدایی مامانی مهربون. عکسای سیسمونیات خیلی خوشگلننننن. واقعا خوش سلیقه ای خانومی. امیدوارم که نینی خوشگلمون این لباسارو به سلامتی و با دل خوش تنش کنه. من هنوز سیسمونیامو نچیدم و فقط از چند تا از وسایلای فاطمه جونی , خواهرم عکس گرفته. هنوز از اسباب بازیا و تخت و کمد و یه سری دیگه از لباساش عکس نگرفتم. یه هفته ای بود که مهمون داشتم و وقت نداشتم. به ما هم سر بزن خانومی. خوشحال میشم. مراقب خودت و نینی باش. فکر و خیال بیخودی هم نکن. دخمل به این خوشگلی داری با این سیمونیای خوشگل و همسر مهربون. دیگه چه فکر و خیالی میکنی؟
مامان اریانا
17 مهر 92 1:20
سلام .خدا رو شکر که همه چی خوبه...منم دیابت بارداری یه کم داشتم ..رمز 1390
مادر منتظر
17 مهر 92 9:55
سلاااااااااااااام مامانی مهربون بنیتا جون ممنون که اومدی پیش ما. خوشحالم کردی. نگران نباش عزیزم. هر چی نزدیکتر به وقت زایمان که میشی انگار همه چی میره روی اعصاب آدم و همه چی قاطی پاتی میشه. من که همش فکر میکنم هیچ کاری نکردم و دیر شده. دعا میکنم که همه چی زود روبه راه شه و در کمال آرامش زایمان راحتی داشته باشی عزیزم. خدارو شکر که حال دخملیت خوبه. پس نگران نباش.
فاطمه
22 مهر 92 23:26
سلام به مامان بنیتا خوشمله انشالله مامانی و نی نی هر دو سالم باشند ( مامانی خواهشن این رو برای بنیتا جون بخونید) بنیتا جونم میشه روز عرفه با اون دل پاک و مهربونت برای همی خاله های که اینقدر دوست دارن و هر روز میان وبت و برات کامنت میزارن دعا کنی خاله فاطمه رو هم یادت نره عزیزم ممنون از مامانی و بنیتا جونم
مامان تینا و رایان
24 مهر 92 10:19
عید قربان مبارک التماس دعا
مامان دخمل طلا
4 آبان 92 8:48
عزيزم چرا چند وقتيه نيستي؟