بنیتا بنیتا ، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه سن داره

دختر پاییزی من

خدا رو شکر که سلامتی

سلام برگ گلمممممممممممممم .... بالاخره مامانی داره یاد میگیره که تو این سایت چه جوری کار کنه ... فقط بلد نیستم چه جوری عکس بزارم که باید از دوستام یاد بگیرم ... عسیس دلم دیروز رفتم دکتر و آزمایشتو به خانم دکتر نشون دادم خدا رو شکر همه چیز خوب بود ... دو روز دیگه نوبت سونو گرافی دارم دیگه دل تو دلم نیستتتتتتتتتت ... عاشقتم نفسم
11 تير 1392

خاطره ورودت به زندگی ما

سلام نی نی گل من اینجا جاییه که برای تو مینویسم ... اول میخواستم تو وبلاگ خودمون برات بنویسم و همین کارو هم کردم اما خب دیدم جدا باشه بهتره و شاید هم خودت یه روزی نوشته های این وبلاگو ادامه دادی ... بزار برات یه خلاصه ای بگم از روزی که فهمیدیم تو گل قشنگ داری میای پیش من و بابایی ... یک سال بود که برای اومدن تو از خدا خواهش میکردیم انگار قصد اومدن نداشتی !!!! روز 16 فروردین 1391: بابایی سر کار بود و منم خودم عصر کار بودم ساعت ده صبح بود که بیدار شدم هی یه چیزی تو دلم میگفت که بی بی چک بزارم دوباره هی یه چیز دیگه نا امیدم میکرد که بابا مثل هر ماه خبری نیست خلاصه دلو زدم به دریا وقتی تستو داشتم انجام میدادم خیلی بی تفاوت بودم...
11 تير 1392