بنیتا بنیتا ، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

دختر پاییزی من

عشق من عاشقتم

1392/8/13 10:42
نویسنده : ماماسی
327 بازدید
اشتراک گذاری

  برگ گلم سلام

دیروز نوبت دکترم بود عزیزم ... بابایی منو برد رسوند و مثل  همیشه خودش رفت مغازه باباش تا بعد اینکه

کار ما تموم بشه بیاد دنبالمون .

این دفعه برعکس دفعه قبل مطب خیلی شلوغ بود . یک ساعت و خورده ای نشستم تا نوبتم شد نفسم .

رفتم داخل خدا رو شکر همه چیز خوب بود و یه کیلو دیگه به وزنم اضافه شده بود با اینکه اندازه شکمم

تغییر نکرده ... به خانم دکترم میگم شکمم کوچک نیست؟ میگه نه پس میخواستی چقدر باشه ؟؟؟؟

اخه خانمای دیگه اونجا بودن خیلی بزرگتر از من بود شکمشون ... ولی خب خدا رو شکر خانم دکترم گفت

شما خوبی و جای نگرانی نیست ... فعلا نوبتم رو دوباره برای دو هفته بعد زد . یکم استرس داشتم آخه

میخواستم ازش بپرسم که سزارین یا طبیعی ؟ البته میخواستم بگم من سزارین میخوام اما خانم دکتر

گفت ما فقط طبیعی بچه رو دنیا میاریم یکم ترس تو دلم هست اما خب امیدوارم و از خدا میخوام کمکم

کنه ... هرچند ترسش تو دلم از بین نمیره اما خودم و شما رو سپردم به خدا ...

بابایی هم میگه هر چی خدا بخواد و صلاح باشه ...

الان فقط با بابایی منتظر اومدنت هستیم اگه طبق حساب خانم دکتر باشه فقط 36 روز به اومدنت مونده

که من ته دلم دعا میکنم زودتر بشه مثل تاریخ سونوگرافی و یکم زودتر بیای پیشم ...

البته منظورم اندازه تاریخ. سونو هستش ...

امیدوارم زود اون روزی برسه که تو رو صحیح و سالم روی زمین از خدا هدیه بگیرم و توی بغلم باشی ...

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مادر منتظر
13 آبان 92 12:06
سلام مامانی گل و مهربون بنیتا جون عزیزم ممنون که اومدی و به ما سر زدی . خیلی خوشحالم کردی مثل همیشه با کامنت زیبات. دوست گلم نگران نباش عزیزم. همه چی رو به راهه , نگران زایمانت نباش . هبچ چبز رو نمیشه تا لحظه زایمان پیش بینی کرد ولی چه سزارین چه طبیعی به عشق نینی خدا یه قدرتی توی آدم قرار میده که همه رو تحمل میکنه . استرش به خودت راه نده چون همه چیز دست خداست و مهم سالم بودن نینی تو راهیه که سالمه خدارو شکر عزیزم. من قبلا یه بار سزارین شدم واسه همین الان نمیتونم زایمان طبیعی داشته باشم . بارداری قبلیم هم تا ماه هشتم قرار بود طبیعی باشم ولی بعدا به دلایلی سزارین شدم گرچه خدا نخواست و نینی دو روزم از دنیا رفت ولی من حاضر بودم درد زایمان طبیعی رو حتی اگه سخت هم بود تحمل میکردم ولی نینی کوچولوم سالم بود . پس فقط دعا کن و نگران زایمانت نباش چون اصلا چیز ترسناکی نیست , مطمئن باش خانومی. دیروز وبلاگ یکی از دوتسای گلمون رفتم که اونم باردار بود , چند روزیه نینیش به دنیا اومده , اونقدر ذوق کردم وقتی دیدم نینیش اومده , گفتم کاش فاطمه جونی منم زودتر بیاد , مردم از انتظار . من بعد از ماه محرم و صفر تاریخ زایمانمه , فکر کنم حدود 15 دی ماه باشه عزیزم. خیلی مراقب خودت و بنیتا کوچولو باش و اصلا استرس نداشته باش . دوستتون دارم دوست مهربونم و کوچولوی تو راهی ما.
باران
13 آبان 92 13:52
سلام عزيزم اين چه حرفيه که ميزني خوب منم رمزا رو حفظ نيستم رمزم m16m يه مشکلي بود که خدا رو شکر حل شد آنفولانزا و کمي لک بيني که حسابي ترسوندم اما خدا رو شکر مشکلي نبود عزيزم
ارام
13 آبان 92 17:23
سلام ممنون از حضورت ...من هم بریی اسرا طبیعی بودم و هو این یکی رو طبیعی هستم اصلا نگران نباش یه دردیه که میه تحملش کرد موقع به دنیا امدن اسرا کی زیر میزی دادم تا دکتر راضی د منو سزارین کنه و بهم تاریخ عمل بده اما از اونجایی که خدا نمی خواست اسرا خانم چند هفته زودتر به صورت طبیعی به دنیا امد اخه کیسه ابم تو هفته 34 پاره شد و مجبور شدم زود زایمان کنم ..............نگران نباش اونقدرا هم که می ترسونن سخت نیست خدا نصیب کسی نکنه سقد اون وحتناکه من اونقدر که برای سقد کردن بچه دردکشیدم واسه هیچی درد نکشیدم با اینکه تو خونه بودم و مامان و همسرم تمام شب رو با من بیدار بودن و راه می رفتن خیلی وحشتناک بود............تازه وقتی نی نیت میاد بیرون انگار هیچی نبوده اصلا هیچ اثری از درد نیست.........حتی موقع زایمان وقت می کنی برای همه دعا کنی من که واقعا تونستم دعا کنم............. ازلحظه ای هم که حس کردی باید برای زایمان بری بیمارستان تخم وید بجوشون و بخور زایمانت راحت تر میشه........انشاا.... هممون زایمان راحتی داته باشیم
مامان دخمل طلا
14 آبان 92 6:39
سلام عزيزم خدا رو شكر كه همه چيز ني ني خوب بوده براي زايمان هم نگران نباش انشالله هر چي خيره همون پيش مياد خدايي كه به اين قشنگي يه فرشته كوچولو رو تو دلمون پرورش داده حتما قدرت اين رو هم ميده كه زايمان طبيعي يا سزارين داشته باشيم
باران
14 آبان 92 7:41
واي چقدر بااحساس نوشتي خانومي اميدوارم به سلامتي ني ني ناز ما رو به دنيا بياري دوست خوبم نگران نباش وقتي خودتو سپردي دست خدا ديگه نگراني نداره گلم