اینجا همه چی درهمه
سلام برگ گل مامان خوبی نفسم؟ امروز خیلی تکون خوردی بابایی. میگفت نپره بیرون ! همینجور دستشو
گذاشته بود رو شکمم و همش نگاه میکرد خیلی محکم میزدی خوشش اومده بود ...
باز امروز یکم کلافه ام آخه مامانی خونمون بهم ریختس حسابی فرشا رو دادیم شستن وقتی اوردن غیر
از یکیش باز نکردیم که خونه رو تمیز کنیم بعد اونا رو پهن کنیمو تغییر دکوراسیون بدیم که جا برای تخت و
کمد شماباز بشه اما از طرفی هم بابایی شبکار بود هم اینکه دیوارمون که خراب شده بود وقتی درست
کردن الان بد شده و باید رنگ بخوره منتظر هستیم صاحب خونه بیاره رنگ بزنن اون تیکه رو ...
تخت و کمد شمام هنوز اماده نیست ... وسایلت همینجوری با ساک دستی هاشون تو اتاق خواب ماست
و دور تختو گرفته خلاصه اینکه یه وضعیییییییییییییییی اصلا...
گل دخترم روزشماری میکنم واسه در آغوش گرفتنت ...
این عکس پتو دورپیچ ات هست که بازم خاله نرگس زحمتشو کشیده برات بافته ... اینو خیلی زحمت
کشیده براش چون هر تیکه شو جدا بافته و سخت هم بوده بعد وصل کرده بهم ... ببین خاله هات چقدر
دوستت دارن و منتظرت هستن ... گفته یه پیراهن هم میخواد ببافه ... دیگه بهش گفتم زیاد زحمت نکشه
و بقیه شو بزاره دنیا اومدی برات ببافه که سایزتو داشته باشه ...