بنیتا بنیتا ، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

دختر پاییزی من

اینجا همه چی درهمه

1392/6/28 14:05
نویسنده : ماماسی
658 بازدید
اشتراک گذاری

سلام برگ گل مامان خوبی نفسم؟ امروز خیلی تکون خوردی بابایی. میگفت نپره بیرون ! همینجور دستشو

گذاشته بود رو شکمم و همش نگاه میکرد خیلی محکم میزدی خوشش اومده بود ...

باز امروز یکم کلافه ام آخه مامانی خونمون بهم ریختس حسابی فرشا رو دادیم شستن وقتی اوردن غیر 

از یکیش باز نکردیم که خونه رو تمیز کنیم بعد اونا رو پهن کنیمو تغییر دکوراسیون بدیم که جا برای تخت و

 کمد شماباز بشه اما از طرفی هم بابایی شبکار بود هم اینکه دیوارمون که خراب شده بود وقتی درست

کردن الان بد شده و باید رنگ بخوره منتظر هستیم صاحب خونه بیاره رنگ بزنن اون تیکه رو ...

تخت و کمد شمام هنوز اماده نیست ... وسایلت همینجوری با ساک دستی هاشون تو اتاق خواب ماست

و دور تختو گرفته خلاصه اینکه یه وضعیییییییییییییییی اصلا...

گل دخترم روزشماری میکنم واسه در آغوش گرفتنت ...

این عکس پتو دورپیچ ات هست که بازم خاله نرگس زحمتشو کشیده برات بافته ... اینو خیلی زحمت

کشیده براش چون هر تیکه شو جدا بافته و سخت هم بوده بعد وصل کرده بهم ... ببین خاله هات چقدر

دوستت دارن و منتظرت هستن ... گفته یه پیراهن هم میخواد ببافه ... دیگه بهش گفتم زیاد زحمت نکشه

و بقیه شو بزاره دنیا اومدی برات ببافه که سایزتو داشته باشه ...

 

 

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان تینا و رایان
28 شهریور 92 14:59
مبارکت باشه عزیز دلم
مادر منتظر
28 شهریور 92 19:50
سلام بنیتای عزیز من و مامان ثریا جونش بنیتا داری حسابی شیطونی میکنیا . داری خودتو برای اومدن آماده میکنی. عزیزمی. فاطمه جونی من هم چند روزه خیلی تکون میخوره. یه ضربه هایی میزنه که نگو . حسابی دردم میاد گاهی اوقات. عزیزم تو چه خاله نرگس هنرمند و مهربونی داری. نیومده این کارارو میکنه ببین بیای چه ذوقی کنه این خاله جون زحمت کش, اینم بوس بابت زحمتای خاله جون خوش ذوق خانومی انشاالله که حالت خو باشه. نگران نباش هنوز تا آذر وقت زیاده. شلوغ پلوغی ها هم زود جمع میشه. دلشوره نداشته باش عزیزم. منم دیگه طاقتم تموم شده پس کی میان این کوکولوها
مامان دخمل طلا
28 شهریور 92 20:51
انشالله هر چه زودتر سرو سامان بگيريد اين پتو هم خيلي خوشگله انشالله مباركش باشه
مامان اریانا
29 شهریور 92 0:48
سلام .عزیزم ما تالش هستیم .استان گیلان ..ییلاقات زیبایی داریم ..شما کجا هستین ؟پتوش خیلی نازه مبارکش باشه
ارام
30 شهریور 92 13:40
سلام انشاا... همه چی مرتب میشه به خودت فشار نیار پتوی دخترت خیلی نازه مبارکش باشه دست خالشم درد نکنه
مامان ترانه و برنا
30 شهریور 92 16:55
همه چی مبارکه عزیز خاله چه پتوی نازی
مامان تینا و رایان
31 شهریور 92 18:55
عزیزم در مورد سوالی که پرسیده بودی برای پست ثابتم اسلاید تصاویر گذاشتم اول باید اسلاید بسازی برای این کار از قسمت مدیریت وبلاگ گزینه ابزارکاربردی رو انتخاب کن بعد که پنجره باز شد گزینه اسلاید تصاویر رو بزن..اونجا قدم به قدم توضیح میده چیکار کنی.بعد اسلاید که ساخته شد اون کد رو که بعد از درست کردن اسلاید عکس گرفتی.پست ثابت رو باز کن اون بالا گوشه سمت راست یه گزینه هست ریز نوشته (HTML)اونو بزنی یه پنجره باز میشه که اونجا کد رو میدی و تاییدش میکنی و میاد تو قسمت پست ثابت امیدوارم توضیحاتم کامل بوده باشه اگه سوالی بود در خدمتم
باران
1 مهر 92 12:04
آپممممممممممم
مادر منتظر
1 مهر 92 12:42
سلام مامانی گل بنیتا جون خوبی عزیزم؟ بنیتا خوبه؟ امیدوارم حال هر دوتون خوب باشه؟ مامانییییییییییییی پایییییییییییز شدا . دیگه چیزی به اومدنمممممممممممممم نموندهههههههههههههه
باران
1 مهر 92 13:30
چقدر جالب بود خاطراتتون خيلي خوشحالم که خدا بهم دختر داده چون دختر نعمت خيلي بزرگيه براي پدر و مادرش مامان من هميشه ميگه پدرم منو خيلي دوست داشته و بيشتر با من بازي ميکرده شوهرم اوايل ازدواج ميگفت پسر پشت پدره اما وقتي اينو براش تعريف کردم و گفتم که دخترا چقدر بابايي هستن و خودشونو تو دل بابا مامانشون جا ميکنن ميگفت که دوست داره بچه اش دختر باشه و همينطورم شد خدا رو شکر که هردومون لياقت داشتم صاحب دختر بشيم ميدونيد يکي ميگفت توي وجود دختر نسيم بهشتي وجود داره البته به خدا دختر پسر فرق نداره ها اما خوب شنيدم اينارو