تولد تولد تولدت مباااااااااااارک
بالاخره اومدم با عکسای تولد شیرین دخملکم
خیلی دیر شد البته جشن بنیتا تازه هفته قبل بود جمعه پنجم دی ماه براش جشن گرفتیم ...
همونجور که میدونید وقت من خیلی محدوده با این کار شیفتی و وضع خداب بنیتا و کارای خونه همیشه
یه مامان خسته هستم که تا بنیتا میخوابه منم میخوابم ... از طرفی هم ماه گذشته اصلا روز تعطیل نداشتم
... بگذریم
برگ گلم مامانی برات بگه از تولد
روز قبل از تولدت قرار بود خانواده بابافرشاد بیان خونه ما اما خب متاسفانه به دلیل فوت شوهرخاله بابایی
نشد اما من من که تدارکم رو دیده بودم دوست بابا فرشاد با خانمش رو دعوت کردیم خونمون ... اینم بگم
که فامیل بابایی راه دور هستن و بابایی نمیتونست بره ...
اون روز خودم برات یه کیک درست کردم و یه تولد کوچولوی چهار نفره گرفتیم ...
قربونت برم همش کیکو نشون میدادی میگفتی نوم نوم ....
خیلی خوشمزه شده بودددد از خودم تعریف کنم یکم خخخخخخ
فرداش که یازده آذر ماه روز تولدت بود طبق قرار قبلی رفتیم خونه عزیز جون
که قبلا همه چیز رو بابا فرشاد برای مهمونی شام به عزیز جون رسونده بود ... چون خونمون کوچیکه
و با خاله ها و خانوادشون زیاد میشدیم شام رو خونه عزیز دادیم ...
اونجا هم خیلی خوب بود فقط انگار سرما خورده بودی کلا یکم حوصله نداشتی دلبرکمممممممم
روز چهارده آذر ماه تولد دخترخاله سحر هست به همین خاطر خاله جون برای شما یه کیک مشترک
گرفت و ما دیگه کیک نگرفتیم ...
و امااااااااااا جشن کوچولویی که بعد از ماه صفر تو خونه خودمون برات گرفتییییییییییییییم ....
خیلی خیلی خوش گذشت ... روز قبلش خاله ها اومذن کمکم و همه چیز رو آماده کردیم ...
از قبل هم وقت گرفته بودم که ببرمت آتلیه .. از صبح که بیدار شدی نخوابیدی به همین خاطر
وقتی رفتیم آتلیه زیاد همکاری نکردی خسته بودی و کلافه شده بودی ... تا برگردیم خونه تو
ماشین خوابت برد و تا اومدن مهمونا یک ساعتی خوابیدی عوضضضضضش حسابی خوشحال
و شاداب شدی و توی مهمونی اصلا اذیت نکردی قربونت برم ... همش میگفتی نانای نانای
دست میزدی ... خلاصه که خیلی خوب بودی ...
بقیه عکسا از جمله کادوی من و بابایی تو ادامه مطلب
این کارت های تولد بنیتاااااااااا
اووووووووووووووول کادوی بابا فرشششششاااااااااااااد هوررررررررررااااااااااا
اینم کادووی من
مبارکت باشه عزیز دلم
این عکس بنیتا و بابایی تو آتلیه
عکس تزیینات تولد
عکس میز عصرونه
عکس کیک تولدت
و اما عکسای ناز و خوشملتتتتتتتت
مامان قربون پاهای خوشکلت بشه
این کادو رو دوست من برات گرفته بود و انگار چشمتو گرفته بود هی میزاشتم سرجاش و هی
میرفتی برش میداشتی
اینک عکس کادوهات که البته بیشتر پول بود
مبارک باشه دخترکم
عزیز دلم تو بهونه من و بابافرشاد برای زندگی هستی همیشه بخند ...
بالاخره تونستم برات بنویسممممممم خخخخخخخخخ