عکسای دخملکم با تاخیر 4
دخمل نازم اینجا هنوز شما چهار دست و پا نمیرفتی و از این پشه بند خیلی خوشت میومد
و باز هم شیطونی های بنیتا و بابایی ...
عاشق کشوی میز تلویزیون هستی و دوست داری با سی دی ها بازی کنی البته این
عکس مال تابستونه ... الان که دقت کردم دیدم چقدر تپل تر از الان بودی ...
قربووووووووووووون شکل- ماهت بشم دخمل نازم اینجا شما مریض شده بودی و تب ویروسی
گرفته بودی ... سه شب و سه روز کامل تب داشتی و مدام تبتو چک میکردم و قطره استامینوفن
بهت میدادم البته اولش نمیدونستم بردم دکتر گفت سرما خوردی ... بعد دو روز که تبت خوب شد
تمام تنت دون دون قرمز شد اولش فکر کردم سرخک گرفتی اما وقتی رفتیم دکتر گفت تب ویروسی
هست و خدا رو مرحله اصلیش که تب بوده تموم شده و فرداش هم دونه ها کم شد و خدا رو
شکر خوب شدی خییییییییییییییییلی ناراحت و نگران بودم دوست ندارم اصصصصصصصصصصلا تو مریض
بشی دردونه ی من .
اولین باری که من و شما و بابایی سه تایی رفتیم خرید ...
حسابی ذوق داشتی همه چی رنگی رنگی بود و خوشت اومده بوده ...
اینم یه عکس خوششششششششششششششمل از بنیتا و بابا فرشاد
دیگه برم پشتم درد میکنه ... دستم درد میکنه خلاصه که داغووووووونم
اما همش فدای یه تار موت ...
دوباره زودی میام و این دفعه کلی حرف دارم .. از کارات بگمممممممممم بازم
یه دنیا دوست دارم شیرینکم ....