عکسای دخملکم با تاخیر 1
عشق مامانی دوباره فرصتی شد تا بیام برات بنویسم
امروز من تعطیل هستم ... شما الان خوابیدی و اگر بیدار نشی من میخوام برات بنویسم
خیلی حرف داشتم واسه گفتن اما از بس دیر شد یادم رفت منو ببخش گل دخترم ....
اولین عکسی که برات گذاشتم مربوظ میشه به تقریبا 5 ماهگش شما ... وقتی این عکسو
ازت گرفتم دیدم چقدر شبیه بابا فرشاد هستی و عکس بچگی بابا رو گذاشتم کنار عکس شما
البته بابا جون تو این عکس از الان شما بزرگتر بوده ...
قربونت بشم الهی اینجا شما خیلی بی تابی میکردی و ما به همه چیز متوسل شده بودیم تا
یکم ارومت کنیم و برده بودیمت تو ماشین که البته بازم زیاد اروم نشدی عشششششق من
اینجا برای بار اول بود که بستنی رو خودت گرفتی و خوردی و چه خوردنییییییییییم خخخخخخخخخ
همه جاتو کثیف کرده بودی !!!!!!!!!!
عزیز دلم برای اینکه مطالبی که مینویسم یهو نپره توی چند پست برات عکس ها رو میزارم الان اگه بیدار
بشی سریع میای سمت لپ تاپ و نمیزاری برات بنویسم ... عاشق شیطونیام نفسسسسسسسسس